خاطرات خنده دار
تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

یه بار موقع مدرسه ها بود که صبح از خواب بیدار شدم دیدم دیرم شده زود با تاکسی دربست رفتم مدرسه (اره پولداريم)

ديدم كسي تو حياط نيست!

سريع رفتم تو سالن تو كلاسام كسي نبود

رفتم ساعت سالنو نگاه کردم دیدم خیلی زود اومدم و بجز مستخدم هیچکس نبود!

(بعد پى بردم ساعتمون خراب بوده)

منم از فرصت استفاده کردم

رفتم تو اتاق دبیرا دفترارو باز کردم واسه خودم تا حد شاگرد اول شدن مثبتو بیست گذاشتم!

واسه اینکه شک نکنن واسه چندتا از دوستامم نمره گذاشتم!

ولی جالبش منفی هایی بود که واسه شاگرد اولمون گذاشتم! 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • اوکسیژن
  • ریاح