بچه که بودم ..
هر روز که تلویزیون و روشن میکردم
ارزو داشتم بگه امروز اخرین قسمت اخباره ..!!!! :)
شاید برایت عجیب است این همه آرامشم!
خودمانی بگویم به آخر که برسی دیگر فقط نگاه میکنی...
ینی یه ساعت ؛ تمومِ خونه رو جارو میکشی؛
همین سیمِ جارو رو از برق در میاری ،
هرچی آشغال هستش خودشو نشون میده ..!:|
برای حرفهای راستی که میزنیم
وقتی که برای ثابت کردن درستی مطلب خدارا قسم میخوریم باور نمیکنند..
وقتی جان بی ارزش خود را به زبان می آوریم باور میکنند!!!.
ما چه کرده ایم با خود و ارزش هایمان!!!.
خدایا تو ببخش
اون دخترایی که وقتی یه پسر مودبانه میره جلو
ازشون میخواد که اگه امکان داره چند دقیقه وقتشون رو بگیرن.
بهش نخندن. یا مسخرش نکنن.
شاید بلد نیست مثل دیگرون شماها رو به بازی بگیره!!!
شاید واقعا" عاشقتون شده؟
نمیدونم چی بگم ولی نکنین این کارو!!!
گناه دل شکن هارو به پای طراحان دل ننویسید...
اگر توانستید
دقت کردین تو فیلمای ایرانی
هرکی لال مادرزاده تا آخر فیلم به حرف میاد؟؟!!!!!!!
می دونی فرق من با برف چیه ؟
.
.
.
برف میاد و به زمین می شینه ،
ولی من همین جوری هم به دل میشینم.
بنده یادمه بعضی وقتا با سایه خودم درگیر بودم تو خیابون !!
که مثلا من زودتر از اون برم یا بتونم
پامو بذارم روش !!
از همون طفولیت خوددرگیری داشتم...
شما هم اینجوری بودید یا فقط من اینجوری بودم؟؟؟
کجای دلم بودی.....
وقتی شب امتحان جبر
به جای درس خواندن
شعر می سرودم......
هوای فاصله سرد است ، من از کلاف دلم برایت خیال گرم می بافم
خدایا ……..کسی اینجا به یادش تیست که دنیا زیر چشماته ….. یه عمر یادمون رفته زمین دار مکافاته ……..فراموشم شده گاهی که من اینجا چه ها کردم …..که روزی باید از اینجا بازم پیش تو برگردم…….خدایا وقت برگشتن یه کم با من مدارا کن ……شنیدم گرم اغوشت اگه میشه منم جا کن
پیش هیچ آدمی به خطایت اعتراف مکن
آدم ها جنبه ندارند…!
ژست خدایی برایت میگیرند.
کاش جنس دلها از کاغذ بود نه ازشیشه! آری ، سوختن بهتراز شکستن است.
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛
با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرابه خود و به عشق خود و به حقیقت خود
شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند؛
وقتی پایت خواب می رود نمی توانی درست راه بروی لنگ می زنی!
وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی عاشق می شوی . . .
در میان مردمی که می دوند برای “زنده بودن”
آرام قدم بردار برای ” زندگی کردن”..
به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز در تورا تشخیص دهد:
اندوه پنهان شده در لبخندت را
عشق پنهان شده در عصبانیتت را
و معنای حقیقی در سکوتت را..
یه روز با دوستام تو حیاط دانشگامون نشسته بودیم،داشتم داستان یه
کتاب که تازه خونده بودم رو واسشون تعریف میکردم.
یه پسره نشسته بود روبرومون،گوشاشم گذاشته بود کنار ما ببینه چی
میگیم.
حرصم گرفت بهش گفتم خیلی دور نشستی،بیا نزدیکتر قشنگ صدام بهت
برسه.
از جاش پاشد،گفتم ایول ضایش کردم.
یدفه دیدم اومد نشست کنارم،انقد شکه شدم حرفم یادم رفت،یدفه
برگشته میگه زود باش بقیشو بگو،کلاس دارم میخوام برم.
من: O_O
الان هروقت منو میبینه میگه کتاب جدید نخوندی واسم تعریف
کنی!!!!!!!!!
روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی
زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی هستی
که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است،
بهانه ی زندگیم تولدت مبارک
.: Weblog Themes By Pichak :.